اسماعیل زورمند*
طی چند روز
گذشته و در آستانهی بازگشایی مدارس در ایران، "محمدرضا مسیبزاده" مدیر
کل قرآن و نماز در وزارت آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران، عنوان کرده بود که
باید زمانی برای برگزاری نماز جماعت در برنامهی درسی کل مدارس ایران گنجانده و بدین
منظور ٣٠ دقیقه از وقت دانشآموزان در مدارس صرف این امر و این زمان نباید به هیچ کار دیگری در مدارس اختصاص
داده شود.
همچنین در
برخی از منابع خبری آمده است که باید بلندگوی مدارس جهت پخش اذان بکار گرفته و تا
جایی که امکان دارد از روحانیون به عنوان پیشنماز برای اقامهی نماز جماعت در
مدارس استفاده شود.
در همین رابطه
پیشتر نیز "علی اصغر فانی" وزیر آموزش و پروزش جمهوری اسلامی به تفاهمنامهی
امضاشده میان این وزارت و حوزهی علمیه و حضور چشمگیر روحانیون در مدارس اشاره
کرده بود.
در این جا چند
پرسش مطرح است که: اهداف مسئولین مرتبط جمهوری اسلامی ایران از اجرای چنین طرحهایی
چیست؟ آیا واقعا نگران دین و ایمان دانشآموزان هستند یا نگران حاکمیت آخوندها در
ایران؟ آیا فضای لازم جهت برگزاری نماز حماعت در مدارس ایران وجود دارد ؟ و ...
پس از روی کار
آمدن رژیم جمهوری اسلامی در ایران، یکی از اهداف اصلی و اساسی وزارت آموزش و پرورش،
تربیت دانشآموزانی وفادار به ارزشهای دینی و سیاسی و متعهد به ولایت فقیه و آن
طور که حاکمیت در نظر داشت بود. بر همین اساس "خمینی" رهبر جمهوری
اسلامی با سخنانی نظیر " دبستانها را دریابید دانشگاهها دیر است"
مسئولین آموزش و پرورش را خطاب قرار کرد و در همین راستا از اوایل دههی ٦٠ شمسی، تغییرات اساسی در محتوای
کتب دانشآموزان آغاز و محتوای کتابها همان طور که مدنظر آخوندهای ایران و به
ویژه هدف خمینی بود تغییر و تحول پیدا کرد.
در همین
رابطه، علاوه بر تغییر در محتوای کتابها،
بخش چشمگیری از وقت دانشآموزان در مدارس به آموزش مسائل دینی و قرآن و
همچنین برگزاری و اجرای مراسم و مناسبتهای آیینی و سیاسی اختصاص داده شد و همچنین
شرایط سختی را جهت پذیرش افراد در مراکز تربیت معلم و آموزش و پرورش به عنوان معلم
لحاظ کرده و در نهایت افراد وابسته به رژیم و طرفداران و وفاداران به نظام آخوندی
را به عنوان معلم جهت تدریس در مدارس جذب و مدیریت مدارس را به چنین افرادی واگذار
کنند.
بر همین اساس
و طی چند سال گذشته، مسئولین آموزش و پرورش از طرح مدارسی با عنوان مدارس
"امین" سخن به میان آورده بودند که بر اساس این طرح، مدیریت این مدارس به
آخوندهای وابسته به حوزهی علمیه واگذار شود و به طور کامل تحت نظارت حوزهی علمیه
باشند. از این مدارس با نامهای دیگری همچون" مدارس پیش حوزهوی و مدارس
وابسته به حوزه" نیز نام میبردند و این طرح در چندین استان ایران نیز عملی
شد.
پس از گذشت
بیش از سه دهه از حاکمیت جمهوری اسلامی و به دنبال اعتراضات مردم به ستوه آمده
ایران در سال ١٣٨٨، سران جمهوری اسلامی و در راس آن "خامنهای" رهبر
رژیم بر این مورد اتفاق نظر داشتند که اهداف و برنامههای آنان در آموزش برای
تربیت نسل آینده مفید و موثر واقع نشده و به همین علت از "موج دوم انقلاب
فرهنگی" در دانشگاههای ایران سخن به میان آوردند و وزارت آموزش و پرورش نیز
از این قاعده مستثنی نبود. در همین رابطه، مسئولین جمهوری اسلامی در وزارت آموزش و
پرورش بحث تغییر و تحول در این وزارت را مطرح و در سال ١٣٩٠ سندی را با عنوان تحول
بنیادی اموزش و پرورش تصویب کردند.
نگاهی اجمالی
به سند تحول بنیادی وزارت آموزش و پرورش به خوبی گویای آن است که در همهی زمینهها
نگاهی ایدئولوژیک و رنگ و بوی کاملا اسلامی بر آن حاکم است و دور از معیارهای
آموزش و پرورش دمکراتیک و جهانی میباشد.
در فصل هفتم
سند تحول بنیادی آموزش و پرورش، به نام اهداف عملیاتی و راهکارها و در راهکار سوم
آمده است، " توسعه فرهنگ اقامه نماز و اهتمام به برپایی نماز جماعت در مدرسه
و تقویت انس با قرآن در دانشآموزان و توسعة فرهنگ و سواد قرآنی با اصلاح برنامهها
و توانمندسازی معلمان در راستای تقویت مهارت روخوانی و روانخوانی در دوره
ابتدایی، آشنایی با مفاهیم کلیدی قرآن در دوره متوسطه اول و آموزش معارف قرآنی در
متوسطه دوم براساس منشور توسعه فرهنگ قرآنی" یکی از اهداف عملیاتی و اصلی
جمهوری اسلامی در آموزش و پرورش میباشد. در
همین راستا مسئولین مرتبط، نماز جماعت را در برنامهی درسی تمامی مدارس ایران
گنجانده و بدین منطور ٣٠ دقیقه زمان را برای آن اختصاص دادهاند.
این طرح و
برنامهی مسئولین وزارت آموزش و پرورش در حالی است که بر اساس برخی از منابع بیش
از ٧٠ هزار مسجد و بیش از ١٠ هزار امامزاده در ایران وجود دارد که میتوان از این
مکانها جهت تبلیغات و امور دینی استفاده کرد نه از مدارس. از دیگر سو در تمام
مقاطع آموزشی
دروسی به نام آیین زندگی (دینی) و قرآن لحاظ شده که توسط معلمین تدریس و دانشآموزان
میتوانند سوالات، دیدگاه و نطرات خود را در این زمانها مطرح و با معلمان خود در
میان گذاشته و در رابطه با این مسائل شناخت پیدا کنند.
در حالی که امروزه
در اکثر مدارس ایران جای خالی افرادی متخصص به عنوان مشاور و روانشناس، نبود دروسی
در رابطه با شناخت و آگاهی دانشآموزان با انواع مواد مخدر و آسیبهای ناشی از آن که هماکنون به شدت دانشآموزان
را تهدید میکند، کمبود مربیان بهداشت در مدارس و از دیگر سو، مجموعهای از مشکلات
و کمبودها دیگر نظیر نبود کتابخانه، کمبود آزمایشگاه، نبود سالن مطالعه، نبود سالنهای
ورزشی و ... مواجه هستند، مسئولین به جای توجه و اهتمام ورزیدن به این کمبودها و
مشکلات، مسائلی را مطرح میکنند که مدارس نمیتواند مکان مناسبی برای طرح و اجرای
این برنامهها باشد.
این اقدام
مسئولین مرتبط آموزش و پرورش، به تغییر کاربری فضای آموزشی مدارس در ایران خواهد
انجامید و کاربری دینی و مذهبی بر مدارس حکمفرما و رنگ و بوی کاملا اسلامی به آن
میبخشد و از دیگر سو، همانطور که در دانشگاهها نهادی به نام "دفتر نمایندگی
رهبری" فعالیت دارد اکنون سران رژیم به صورت رسمی و به شیوهای دیگر درصددند
، چنین نهادی را در مدارس راهاندازی کنند تا هم زمینهی حضور آخوندها در مدارس را
به عنوان پیشنماز و پیشبردن اهداف و امور مدنطر حاکمیت و همچنین عملی کردن تفاهمنامهی امضاشده
میان آموزش و پرورش و حوزهی علمیه فراهم
آورند.
سخن آخر اینکه،
این طرح و برنامههای مسئولین جمهوری اسلامی در آموزش و پرورش به هیچ وجه نه پاسخگوی
نیازها و خواستهای دانشآموزان و نه راهحلی مناسبی برای حل مشکلات حال و آیندهی
آنان میباشد بلکه تنها اتلاف وقت بوده و استقلال وزارت آموزش و پرورش و مدارس را
زیر سوال خواهد برد و این چنین طرحهایی شایستهی آموزش و پرورش در دنیای کنونی
نمیباشد.
*عضو اتحادیهی
صنفی معلمان کُردستان ایران
No comments:
Post a Comment