جلال ایجادی
•
طبقه حاکمه و ولایت فقیه اساس قدرت خود را بر پایه سرکوب و خشونت قرار داده
اند، ولی قدرت پلیسی و نظامی و دستگاه بوروکراسی با یک مشخصه برجسته و مهم
درآمیخته اند و آن بکارگیری نظام ایدئولوژی دینی و نقش مسجدها و مراکز
دینی و تمامی رسوم و آداب و بالاخره نهادهای مذهبی است
...
اخبار روز:
www.akhbar-rooz.com
چهارشنبه ٣۰ بهمن ۱٣۹۲ - ۱۹ فوريه ۲۰۱۴
چهارشنبه ٣۰ بهمن ۱٣۹۲ - ۱۹ فوريه ۲۰۱۴
این واقعیتی است که طبقه حاکمه و ولایت فقیه اساس قدرت خود را بر پایه سرکوب و خشونت قرار داده اند، ولی قدرت پلیسی و نظامی و دستگاه بوروکراسی با یک مشخصه برجسته و مهم درآمیخته اند و آن بکارگیری نظام ایدئولوژی دینی و نقش مسجدها و مراکز دینی و تمامی رسوم و آداب و بالاخره نهادهای مذهبی است. اعمال خشونت عریان همیشه با بکارگیری خشونت ایدئولوژیک دینی همراه بوده است.
بودجه برای قاریها و مرده خورها و مسجدها
کارل مارکس برآن بود که در جهانی پردرد و رنج، مذهب افیونی است که انسانها را تسکین میدهد و طبقات حاکمه از آن سود میجویند. به تمام کشورهای اسلامی نگاه کنید، تمامی حکومتها با قدرت به ترویج مذهب و انتشار آیات قرآنی و مراسم دینی میپردازند. از مصر و عربستان و تونس و یمن و دیگر کشورها تا ایران ، میدانهای عمومی و خیابانها و مساجد و رسانه ها از بانگ موذن و قاری و طلاب و مرده خور آیه خوان آکنده است و در چنین شرایطی فرصت زیادی برای پرورش آزادی روح و روان نمی ماند. روان رنجیده زیر فشار مردم، مستقیم و غیر مستقیم، با پیامهای و هم انگیز و مقدسگونه تسلی مییابند، مردم از زندگی پرمحنت خود می نالند، ولی باز پناه به خدا میبرند و با جلاد و حاکم در یک صفت کنار هم می ایستند. مذهب مرزهای طبقاتی را حذف نموده و ذهنیت را تابع نظام موجود کرده یا پلهای هم سرنوشتی برای "آخرت" را پی ریزی میکند. لوئی آلتوسر فیلسوف فرانسوی در تدوین تئوری "دستگاههای ایدئولوژیک دولتی" نظریه دولت طبقاتی را گسترش داده و مذهب را بمثابه امر ایدئولوژیک در خدمت بازتولید مناسبات مسلط قرارداده و بر نقش ستمگری آن تاکید میورزد، بمعنای دیگر دین محور همسوئی بسیاری از بالائی ها و پائینی ها میگردد. بعلاوه الگوی قدرت سیاسی در ایران حکومت الیگارشی متمرکز روحانیون است، قدرتی که مشروعیت خود را به امرقدسی پیوند میزند و کتاب الله را منشور آسمانی و توجیه گر منافع زمینی و ستمگری خود میداند.
حال ببینیم چگونه امر دین در دل جامعه در جریان است. فرصت آن نیست تا همه ابعاد پدیده مورد بررسی قرار گیرد. تنها به چند مورد درباره نقش آن و بودجه کلان اختصاصی آن نگاهی میافکنیم. رئیس دستگاه قضائی آیت الله آملی لاریجانی گفت: "وظیفه ماست تا قرآن را در همه امور روزمره زندگیمان جاری و ساری کنیم. این قرآن مرده را زنده می کند. این غفلت پشت غفلت است که وضع ما را به این روز انداخته است. اما ما باید بیاییم و این کلید را به کار ببریم که آن کلید توجه به کسی است که قرآن را نازل کرده است. متأسفانه ما امروز فراموش کردهایم که قرآن وسیله ترقی ما است و با این قرآن میتوان به درجات رفیع رسید. باید قرآن در متن زندگی ما گنجانده شده و سرلوحه زندگی ما قرار بگیرد."(مهر ۱۳۹۲/۱۱/۲۷). رئیس دستگاه قضائی ولایت فقیه که خود یکی از اعضای خانوادهای سیاسی و پرثروت است با ارتجاع فکری خود از اهمیت قرآن و نقش جادوئی آن صحبت کرده و در واقع خود را معمار جادوگر نظام معرفی میکند. باید یاد آوری نمود این حکومت طی سی و پنجسال زیر پرچم اسلام، جز سوء استفاده از منابع مالی و طبیعی جهت منافع هیات حاکمه و تبلیغ قرآن و سیادت سیاسی خود کار دیگری نکرده است. طبقه روحانیان دین اسلام را در سرلوحه کشور قرار دادند و تمام زندگی اجتماعی و فرهنگی را بر پایه احکام قرآنی نهادند. این حاکمان هیچ مانعی برای بکارگیری اصول قرآنی نداشتند و این اصول را در عرصه جزائی و مناسبات اجتماعی با تمام قدرت اجرا نمودند. بکارگیری دین فراموش نشد ولی ترقی و خوشبختی مردم چه شد؟ درجه رفیع مردم و کشور ایران در عرصه جهانی چه شد؟ حجتالاسلام والمسلمین حمید محمدی قائم مقام وزیر ارشاد در امور قرآنی میگوید: "قرآن جایگاهی دارد که معیار و ملاک در سعادت و شقاوت افراد محسوب میشود و افراد به تعداد آیاتی که خوانده و فهمیدهاند، در بهشت مراتب بالاتری کسب میکنند و به تعداد آیاتی که در زندگی فردی و اجتماعی از آن غفلت کردهاند، در جهنم پایین میروند." بر اساس این تفسیر بطور مسلم مستبدان جمهوری اسلامی که آزادگان بیشماری را کشتند و در راه بسط خرافات و نادانی هرگز غفلت نکردند، جایشان در بهشت است و جای تهیدستان بیشمار که قرآن عربی را نفهمیدند و ناباوران و آزاد اندیشانی که مخالف نظام بودند، در جهنم است. در واقع از خود باید پرسید چرا سران جمهوری اسلامی بر تبلیغ قرآن پافشاری میورزند؟ پاسخ آنست که دین بخشی از ایدئولوژی سلطه طبقاتی است. بعلاوه اعتقاد دینی توده ها زمینه مناسبی برای تحمیق و بردگی بیشتر آنهاست. دین در ایران در خدمت ولایت فقیه و حافظان نظام میباشد. به همین خاطر حاکمان سالانه بودجه هنگفتی به آن اختصاص میدهند. هدف رژیم شستشوی ذهنی و روحی مردم بوده تا انسانهائی در خدمت نظام مذهبی غیرعادلانه اسلامی تربیت شوند. حال روشن است که اختصاص بودجه کلان در راستای منافع حاکمان است. بعنوان نمونه حکومت در سراسر طول حاکمیت اش هرساله میلیاردها تومان در بودجه کشوری برای اشاعه اجباری قرآن در نظر گرفته و منابع مالی را به بقای ایدئولوژی خود اختصاص میدهد. تربیت مزدبگیران قاری و حافظ قرآن و پرداخت ایدئولوژیک اذهان نوجوانان و جوانان با اعتقادات جزمی و نامفهوم و جنائی از جمله اهداف این بخش از بودجه است. نمونه کوچکی از این هزینه سازی در تبلیغات مذهبی در ایران، بودجه برای تبلیغ قرآن است. محمدی با اشاره به ضرورت شروع برنامههای قرآنی از سنین کودکی اظهار کرد: یکی از طرحهایی که به منظور ترویج فرهنگ قرآنی در نظر گرفته شده است، تاسیس 10 هزار خانه نور در سراسر کشور است که آموزش قرآن را از سنین کودکی به عهده دارد. در سال 1392 بودجه تصویب شده در مجلس برای امور قرآنی بالغ بر 200 میلیارد بود. مجلس شورای اسلامی در بررسی لایحه بودجه 93، با پیشنهاد دولت مبنی بر اختصاص 200 میلیارد تومان در راستای اجرای منشور توسعه فرهنگ قرآنی موافقت کرد."( اعتدال 23 بهمن 1392). در کشور ما بیخانمانی گسترده است، فقر مردم تهیدست بیداد میکند، محیط زیست بخاطر فقدان بودجه و سوء مدیریت روبه نابودی است، ولی بودجه کلان برای قاری ها فراوان است. در دوران دولت نهم و دهم حتا یک مبلغ کوچک هم برای بهبود دریاچه ارومیه تصویب نشد، ولی ترویج ایدئولوژی قرآنی در رسانه ها و از جمله تربیت قاری ها میلیاردها تومان را بلعید.
مسجدهای خفقان و خرافات
طبق آمار وزارت کشود در سال 1392 در کشور بیش از 60 هزار مسجد وجود دارد و در پایتخت، شهر تهران، حدود 2000 مسجد موجود است. طبق محاسبه وزارت کشور در هر محله و برای هر 200 خانوار باید یک مسجد وجود داشته باشد. این امر "به منظور حفظ وحدت و انسجام امت و صیانت از جایگاه رفیع مسجد" میباشد و بیانگر "التفات و اهتمام بیشتر دولت و مسئولان فرهنگی کشور به امر مسجد و فرهنگ مسجد" است. در پیرو همین سیاست قائم مقام معاونت امور اجتماعی و فرهنگی شهرداری تهران میثم امرودی، از ساخت 400 مسجد ظرف چهار سال آینده در شهر تهران خبر داد. در هدفگذاری چهار ساله این دوره تعیین شده است که 400 مسجد با ویژگیهای یک مسجد یعنی شبستان و فضای تجدید وضو ساخته شود. بودجه اعتبار آنها پیشبینی شده و لایحه آن تنظیم و برای تصویب به شورای شهر تهران ارایه شده است. کلنگ 164 مسجد سال 1392 به زمین زده شده و ساخت آنها در سال 1393 به پایان میرسد. سال 1393 کلنگزنی مساجد باقیمانده به نیمه میرسد و در سال بعد یعنی 1394 نیمه دیگر کلنگزنیها انجام میشود.(خبرگزاری ایسنا). گفتیم که تهران دارای بیش از دو هزار مسجد فعال میباشد و باید تعداد مراکز دیگر مانند تکیه های عزاداری و حسینه ها را به آن افزود. لازم به یادآوری است که طرح مصلای بزرگ تهران، مصلای امام خمینی، در ۲۰٤هکتار از اراضی عباسآباد در زمینی به وسعت ۶۵ هکتار، دارای ۱۴ گلدسته، ۱۲ صحن و ۵ ورودی می باشد. ارتفاع ایوان بزرگ مصلی ۷۲ متر بوده و مصلی دارای ۷ گنبد است. این بنا در یک طبقه اصلی و نیم طبقه مشرف به آن گنجایش ۷۰٫۰۰۰ نفر را دارد. حدود 28 سال است که مصلی در حال ساخته شدن است. ساختمان این ساختمان از سال 1367 شروع شده و تاکنون بیش از صدها میلیارد تومان هزینه برداشته است. در سال 1392 مبلغ 200 میلیارد تومان دیگر در نظر گرفته شده تا طرح به سرانجام نهائی نزدیک شود. طبق سایت دنیای اقتصاد برای ساخت مصلای تهران تاکنون مبلغی نزدیک به 500 میلیارد تومان هزینه شده و برای تکمیل کل مصلی چیزی در حدود 1100 میلیارد تومان اعتبار لازم است.( دنیای اقتصاد شماره 3099).
یادآوری کنیم، دولت دهم در سال 1392 حدود 60 هزار میلیارد تومان کسری بودجه داشت. لایحه بودجه کل کشور 93 در شرایطی توسط آقای روحانی بعنوان اولین لایحه بودجه دولت یازدهم تقدیم مجلس شورای اسلامی شد که سقف کل بودجه پیش بینی شده 780 هزار میلیارد تومان است. حال فرض شود تقسیم بودجه کل کشور بر اساس جمعیت آماری ایران لحاظ شود در این صورت سهم هر ایرانی از این بودجه چقدر است ؟ اگر مبلغ کل بودجه پیش بینی شده در لایحه بودجه کل کشور را به طور دقیق محاسبه کنیم مبلغ 7,832,398,522,000,000 ریال است. حال اگر همین مبلغ را بر کل آماری جمعیت کشور در سال 92 یعنی ( بر اساس برآورد مرکز آمار ایران، ۷۷ میلیون و ۱۷۶ هزار و ۹۳۰ نفر ) تقسیم کنیم عددی معادل 101.486.267 ریال به عبارتی 10.148.626 تومان می شود. پس با این حساب هر ایرانی از بودجه سال 93 نزدیک 10 میلیون تومان در سال سهم می برد و اگر همین مبلغ را بر 12 ماه سال تقسیم کنیم تقریبا 845.000 تومان به ازای هر ماه می شود. عدد بدست آمده از این تقسیم را درآمد دولتی سرانه می نامند که سهم هر فرد را از کل بودجه نشان می دهد. این محاسبه ناهنجاری اجتماعی را نشان نمیدهد، ولی دست کم این نکته را عریان میکند که تنها کل هزینه مصلای تهران بیش از مبلغ بودجه سالانه کشور خرج برمیدارد.
مساجد در جمهوری اسلامی، پیوسته دارای دو عملکرد اساسی بوده اند، نقش ایدئولوژیک مذهبی از یکسو و از سوی دیگرجاسوسی و سرکوب. از همان سالهای نخست انقلاب مسجدها علاوه بر کارکردهای مذهبی و بازتولید خرافات شیعه و محل مراسم دینی، همچون مراکزی برای سرکوبهای اجتماعی سیاسی، کنترل شهروندان و نیز پایگاههای نیروهای بسیج و سپاه پاسداران به کار رفته است.
فلاکت آموزشی در مدرسه و دانشگاه
نظام آموزشی ایران که در دوران قاجاریه مکتبی مذهبی بود، با دارالفنون و اولین تحصیل کنندگان به اروپا رفته، بسوی آموزش مدرن روی آورد. در دوران رضا شاه نظام مذهبی و مکتبی عقب نشست و دست اندازی روحانیت شیعه محدود گردید. در دوران پهلوی دوم در کنار نظام دولتی، آموزش اسلامی شیعه در مدارس اسلامی با اقدام نخبگان سیاسی مسلمان مخالف شاه رشد کرد و بسیاری از مسئولان حکومت اسلامی در این مدارس ساخته و پرورده شدند. در دوران انقلاب 1357 و حاکمیت ولایت فقیه، حکومت شیعه تمامی نظام آموزش را مورد تعرض ایدئولوژی اسلامی قرار داد. در این دوران دستگاه سیاسی اقدام به پاکسازی در دانشگاه و مدارس پرداخت تا با تقویت مضامین و مفاهیم مذهبی در آموزش جوانان، اینان را به "مسلمان مدافع اسلام و حکومت" تبدیل کند. از این پس تبدیل شهروند به افراد مسخ شده و تابع مذهب و طبقه حاکم، هدف اساسی گشت. ضدیت با خردگرائی و رواج اسطوره های شیعه و مخالفت با رشته های علوم انسانی مانند فلسفه و جامعه شناسی در دستور قرار گرفت و تعرض فاشیسم اسلامی به اذهان کودک و دانش آموز و دانشجو همه جانبه گشت. تحمیل حجاب به تمامی دختران در مدارس و دانشگاه، پرکردن برگهای متعدد کتابهای درسی از اعتقادات ضد علمی مذهبی و شخصیت های افسانه ای امام و پیامبر، اخراج استادان و آموزگاران "غیر مکتبی"، استقرار نیروهای بسیجی و حراست در مکانهای آموزشی، جاسوسی و کنکورهای ایدئولوژیکی، اخراج و محروم کردن دانشجویان منقد نظام از دانشگاه، جشن تکلیف برای دختران کودک، تبدیل مدارس به اهرم ایدئولوژی شیعه از جمله اقدام های حکومتی برای کنترل اجتماعی و تخریب روحیه خردگرا و نابودی استقلال فکری دانشجو بود. دغدغه خاطر حکومتی نه کیفیت درسی، مطابق با استانداردهای پیشرفته جهانی، بلکه "ساختن انسان مکتبی اسلامی" بود، حکومت خواهان تربیت تکنوکراتهای و مدیران مطیع از یکسو و از سوی دیگر جوانانی که نظام حاکم را مقدس دانسته و برای ادامه آن مایه میگذارند و جان میدهند، بود. در این زمینه سیاست حکومتی از ابتدا دارای تناقض بود زیرا مدرسه و بویژه دانشگاه براساس منطق دانش اندوزی پیوسته نمیتواند در مهار و انحصار دین باقی بماند. دانش آموزی و تنش محیط دانشگاهی و سرکشی دانش آموختگان کار را دشوار میکرد و به همین خاطر سیاسیون و ایدئولوگهای اسلامی تمام قدرت را بکار گرفتند تا دین را مسلط بر نهادهای آموزشی کنند و لشگر آخوند و نخبگان مذهبی مکتبی و آیت الله های قم را برمسند نظارت و کنترل و جاسوسی نهادهای آموزشی مستقر نمایند. با تمام قوا، این جنگ علیه دانش و خردگرائی ادامه یافت و هنگامی که به وضعیت مدرسه و دانشگاه نگاه میشود آسیبها بسیارند و نیروهای جوان ما زیانهای بسیار دیده اند. از کلاس مدرسه در شهر و روستا تا مدیریت دانشگاه بحران گسترده است. به برخی جنبه های تاسف بار توجه کنیم.
در مشاهدات روزمره اجتماعی و در اخبار روزنامه ها، فلاکت نظام آموزشی و بی مهری دستگاه حاکمه نسبت به آموزش درست و بالنده، برای همگان عریان است. این یادداشت کوتاه هرگز نمیتواند همه ابعاد نظام آموزشی را توضیح دهد و تنها هدف بیان بی توجهی حکومت نسبت به یک تناقض است. همانطور که دیدیم تخصیص هزینه های سنگین برای ترویج دین و قرآن خوانی و مسجدسازی از یکسو و از سوی دیگر محروم نمودن نظام آموزشی از امکانات مالی و مادی لازم و فضای باز مناسب ضروری، دو جنبه مهم سیاست حکومتی است.
شرح چند نمونه: چهارشنبه ۱۵ آذر ۱۳۹۱ تعداد ۳8 دانشآموز دبستانی دخترانه در پیرانشهر به علت آتش گرفتن بخاری نفتی کلاس سوختند و یا مصدوم و روانه بیمارستان شدند. یک دانشآموز حادثهدیده در یک مدرسه به خبرگزاری مهر گفت: "معلممان رفت کپسول آتش نشانی را بیاورد اما مایع نداشت. بابای مدرسه که آمد بخاری کلاس یک لحظه آتش گرفت و به همه جا سرایت کرد. سعی میکردیم از کلاس بیرون بریم، ازدحام زیاد بود و پنجرههای کلاس هم نرده داشت، نمیتوانستیم نفس بکشیم و به بیرون فرار کنیم". در یک گزارش آمده "تنها ۱۷ سانتیمتر برای هر نفر؛ این سهم دانشآموزان ایرانی از فضای ورزشی است. وقتی این عدد را کنار آمار مربوط به ورزش دختران میگذاریم، وضع اسفناکتر میشود: بر اساس تحقیق یک موسسه غیردولتی ۸ میلیون دانشآموز دختر با نوعی اختلالات جسمی و حرکتی روبرو هستند." و باز آمده "نبود امکانات آموزشی بویژه در نواحی دورافتاده کشور باعث ترک تحصیل بسیاری از دانشآموزان در ایران میشود."، در مطبوعات باز آمده است"وضع کودکان افغان ساکن ایران به مراتب از کودکان ایرانی بدتر است. بسیاری از دانشآموزان افغان، امکان تحصیل در مدارس ایران را ندارند. وزارت کشور مدارس خودگردان را نیز غیرقانونی اعلام کرده و گاهی از برخورد نیروی انتظامی با مدارس خودگردان خبری منتشر میشود."، "سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، حاکی از آن بود که تعداد سه و نیم میلیون کودک بازمانده از تحصیل در ایران وجود دارد." اینگونه آسیب متعلق به گذشته نیست بلکه "علی باقرزاده رییس سازمان نهضت سوادآموزی در زمستان 1391 اعلام کرد هم اکنون 9 میلیون و 719 هزار ایرانی بالای شش سال توانایی خواندن و نوشتن ندارند."(سایت دانا،31 شهریور 1392)
بررسی دولتی از مدارس ایران در سال 1392 چنین است. رییس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور گفت: مدارسی که طی 15 سال گذشته در کشور احداث شدهاند، مقاومت کافی در برابر زلزله را دارند و با اینکه دو سوم فضای آموزشی کشور استاندارد است، اما یک سوم دانشآموزان در فضاهای آموزشی مشغول به تحصیلند که نیازمند تخریب، بازسازی و مقاومسازی است. مرتضی رئیسی در گفتوگو با ایسنا، درباره میزان مقاومت مدارس احداث شده توسط نوسازی در برابر زلزله، گفت از 53 میلیون مترمربع فضایی که تا پایان مهر 92 در اختیار آموزش و پرورش بوده، به سه دسته تقسیم میشوند. دسته اول مدارسی هستند که مستحکم بوده و از مقاومت بالایی در برابر زلزلههای شدید و خیلی شدید برخوردارند. دسته دیگر مدارسی هستند که فرسودهاند و از نظر مهندسی نیازمند تخریب و بازسازیاند و بخش دیگری از مدارس علیرغم اینکه تخریبی نیستند، اما نیازمند مقاومسازی هستند.
معاون فنی سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور میگوید: بررسی که از مدارس زلزلهزده آذربایجان شرقی و بوشهر داشتیم، نشان داد، مدارس ساخته شده بر اساس آییننامه ۲۸۰۰ و مقررات ملی ساختمان، دارای استحکام هستند. ساختمانهای دسته دوم، مدارسی هستند که در بررسیها به عنوان مدارس تخریبی نام گرفتهاند؛ این مدارس دارای عمر طولانی هستند و به چندین دهه گذشته بر میگردند. بررسی مناطق زلزلهزده نشان داد که درصد قابل توجهی از مدارس فرسوده در زلزلهها، تخریب شده یا آسیب جدی دیدهاند.(سایت شفاف 1/2/1392)
محمد دیمهور، معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش ایران از وجود ۳۹ هزار دانشآموز بازمانده از تحصیل در سال 1392 خبر داد. بهگزارش خبرگزاری مهر، محمد دیمهور گفت: "بر اساس آخرین آمار بهدست آمده در سال تحصیلی ۹۳-۹۲، ۳۹ هزار دانشآموز از تحصیل بازماندهاند." معاون آموزش ابتدایی آموزش و پرورش ایران بخشی از مشکلات دانشآموزان بازمانده از تحصیل را مشکلات معیشتی عنوان کرده و میافزود: "بسیاری از خانوادهها به دلیل درآمد پایین و مشکلات فرهنگی و معیشتی اجازه تحصیل به فرزندانشان را نمیدهند." او یکی دیگر از دلایل وجود دانشآموزان محروم از تحصیل را "مشکلات فرهنگی" دانست و در توضیح آن گفت: "برخی از کلاسها بهویژه کلاسهای زیر ۱۰ نفر به صورت مختلط برگزار میشود که برخی خانوادهها بهدلیل مشکلات فرهنگی اجازه تحصیل به فرزندانشان را در این کلاسها نمیدهند."
همانگونه که مشاهده میکنیم فقدان بودجه و نبود مدیریت درست بخش مهمی از کودکان را از شرایط ایمنی و آموزشی مطلوب، محروم ساخته است و بطور مسلم محتوای نازل آموزشی و تبلیغات مذهبی و غیر علمی درون آن از جمله دشواری های دیگری است که به آسیب های بالا باید افزود.
دانشگاه در سقوط است
در ابتدا به چند جنبه از نارسائی ها توجه کنیم. علیرغم تورمی که سال 1392 وجود داشت 30 درصد از بودجه به دانشگاهها داده نشد و این مساله باعث گشت که کسری بسیاری در زمینه عمرانی و همچنین تامین اعتبارات آب، برق، گاز و همچنین خرید اقلام مواد غذایی برای دانشگاهها بوجود آید. سال 1391 تخصیص نیافتن کامل بودجه موجب کاهش حق التدریس هیات علمی و همچنین افزایش مطالبات اعضای هیات علمی شد.(ایسنا 30 دی 1392). کمبود فضا برای انجام پژوهش مهمترین مشکل پژوهشگران دانشگاه صنعتی شریف است و کمبود فضا در دانشگاه شریف زیان آور است. هم اکنون با کمبود 10 هزار متر مربع فضا در این دانشگاه مواجه ایم که تا پنج سال آینده این مشکل رقم به 35هزار متر مربع خواهد رسید.
دکتر شاپور رمضانی شامگاه در نشست بررسی مشکلات دانشگاه یاسوج افزود: قریب به 200 دانشجوی دکترا، یک هزار و 400 دانشجوی کارشناسی ارشد و در مجموع هفت هزار دانشجو در این دانشگاه تحصیل می کنند که یک سوم این تعداد دانشجویان کشاورزی هستند. به دلیل مشکلات کمبود زمین، درس کشاورزی به صورت مجازی به دانشجویان آموزش داده می شود و این موجب نگرانی دانشجویان و اساتید شده است. زمین کنونی جوابگوی آینده دانشگاه و گسترش آن نیست. دانشکده های نفت گچساران و معدن چرام نیز در فضای محدودی احداث شده اند که باید برای توسعه در آینده زمینی به آنها اختصاص داده شود. رمضانی همچنین به پروژه های نیمه تمام دانشگاه اشاره کرد و گفت: استخر این دانشگاه در سال 82 کلنگ زنی شد و اما از سال 84 تاکنون نیمه تمام مانده است. (خبرگزای مهر 25/10/1392)
آسیب های مهلک ناشی از سیاست مذهبی جز افت کیفیت درسی، تضعیف خردگرائی در میان جوانان، تولید بحران روحی جوانان، اتلاف وقت جوانان و کند کردن نوآوری درسی، چیز دیگری نبود. برخی از کشورهای توسعه یافته نسبت به مدرک پایان دوره دبیرستان ایران انتقاد داشته و دیپلم دبیرستان های کشور را به رسمیت نمی شناسند. دانشگاههای ایران بلحاظ آموزش نازل و کمبود امکانات تحقیقی هرگز نتوانستند دانشمندانی با جایزه نوبل تربیت کنند و تولید آثار و تحقیقات علمی آنها بسیار معدود است. برپایه ارزیابی جهانی "رانگینگ وب دانشگاهها"(1)، رتبه بندی علمی دانشگاه های ایران در بین 609 دانشگاه، دانشکده و موسسه آموزش عالی ایران اعم از دولتی، آزاد یا پیام نور، پنج دانشگاه از دارنده بالا ترین رتبه آنها در ایران، در جهان در مقایسه با دیگر دانشگاه های دنیا دارای رتبه های 594 تا 867 هستند. به بیان دیگر اولین دانشگاه ایران در مرتبه 594 جهانی قرار دارد. این دانشگاهها عبارتند از دانشگاه تهران، علوم پزشکی تهران، فردوسی مشهد، صنعتی اصفهان و صنعتی شریف تهران. از رتبه ششم تا رتبه صدم در ایران در جهان از رتبه 1184 تا رتبه 7894 برخورداند. از رتبه صد و سی و نهم تا 609 ایران در جهان دارای رتبه 10013 تا 22107 هستند.
بطور مسلم نزد دانشجویان استعدادهای بسیار شگفت انگیزی وجود دارد، ولی نبود امکانات مادی و مدیریت درست و بودجه لازم و نبود فضای دمکراتیک و علم پرور در جامعه و حذف و پاکسازی استادان با تجربه و بالاخره تحمیل معیارها و مدیران ایدئولوژیک مذهبی، شکوفائی کامل آموزشی و دانشگاهی را ناممکن میسازد. سرمایه گذاری برای نادانی و مسجد و فساد دستگاه حاکمه باعث فلاکت مالی و آموزشی مدرسه و دانشگاه میگردد، در ایران حکومت اسلامی اینچنین رفتار میکند.
(Ranking web of universities) 1
جلال ایجادی
استاد جامعه شناسی در فرانسه
19 فوریه 2014
idjadi@free.fr
No comments:
Post a Comment