البته برخی رویدادهای حیات اجتماعی ملت کُرد نشان داده است که
زبان را نمی توان تنها شرایط ملت بودن و کُرد بودن دانست،بلکه این حس
مشترک ملی است که به کرُدها هویت می بخشد.هزاران کُرد در شمال کردستان
و...،جان خود را در راه آرمانهای ملت کُرد از دست داده اند بدون آنکه حتی
از زبان مادری خود بدانند.در عین حال هستند کسان دیگریکه بسیار خوب به زبان
تکلم می کنند،اما علیه همزبانان و میهن خود به دشمنی بر خاسته اند.
در فلسغه مارکسیسم،زبان ملی اهمیتی را که ناسیونالیسم برای آن
قائل است از دست می دهد. مارکسیستهاچون از دیدگاه ماتریالیستی به جهان می
نگرندو اقتصادرا زیر بنای می دانند از همین دیدگاه نیز به جامعه بشری می
نگرند.از دیدگاه مارکسیسم،انسان یک حیوان اقتصادی است،پس فاکتور اساسی
بوجود آمدن ملت و ریشه اجتماع،اقتصاد است.
از دیدگاه اسلام نیز ،زبان در حیات ملل روی زمین،نقش اساسی
ندارد بلکه عامل محوری،اعتقاد به یزدان و اصل توحید است.مارکسیسم از دیدگاه
"اینترناسیونالیستی"تمام ملل جهان را به یک چشم می نگرد و اسلام نیز از
دیدگاه توحیدی،نگاهی واحد به جهانیان دارد پس نگاه مارکسیسم واسلام،از کل
به جز و دیدگاه ناسیونالیسم در نقطه مقابل آن دو،از جزء به کل است .دیگاه
ویژه اسلام و مارکسیسم،تأثیری چنان بر زبان ملی نهاده است که در کشورهای
بااین سیستم حکومتی،چند اقلیت ملی،خلق وملت باید در کنار یکدیگر زندگی ویک
زبان را بعنوان رسمی بپذیرند.در این سیستم ها زبان رسمی،زبان درجه اول
وزبان ملل تحت حاکمیت ،در درجۀ دوم اهمیت قرار دارند.در پاره ای کشورهای
دیگر،تأسیس دولتی مبتنی بر شعار مذهبی،زبان دینی را شانه ملی ارتقاء می
دهد.مثال بارز در این مورد کشور ایران است که متعاقب انقلاب 1979،رهبران
ایران،زبان عربی را بعنوان یک زبان اصلی رسمیت بخشیده تدریس آن را در کلیه
مقاطع تحصیلی اجباری نمودند.
اهمیت زبان،بیشتر در حیات روزانه آشکار می شود،چون زبان عاملی
است که انسان را به اجتماع پیوند می دهد.انسان تنها بواسطه زبان است که با
جامعۀ خود پیوند می یابد و افکار،احساسات و عواطف خود را به اجتماعی که در
آن زندگی می کند،انتقال می دهد.زبان وسیلۀ ارتباط یک ملت با سایر ملل جهان
نیز هست. حکومتهای مختلف جهان با استفاده از عامل زبان به همکاری
فرهنگی،اقتصادی،سیاسی و... می پر دازند.در یک کلام،اگر زبان نبود،تفاوتی
میان انسان و دیگر حیوانات وجود نمی داشت.
بیگمان،تمامی ملل جهان در درجه اول بر اساس زبان خود شناخته
می شوند.ملت،بدون زبان ملی،فاقد هویت است."استاد هه ژار مکریانی"می
گوید:"قبالۀ بودن و ماندن تمام خلقها در روی زمین،زبان است. اگر زبان از
بین برود،بودن وماندن نیز از میان خواهد رفت."
"استاد خال" در اهمیت زبان میگوید:"اجتماعی که فاقد زبان و
فرهنگ است،زیر گامهای ملل دیگر له خواهد شد اما ملتی که صاحب زبان و فرهنگ
است،حتی اگر اسیر هم باشد،باز یک ملت است ودر حرکت بسوی قلل
انسانیت،سرانجام به دیگر ملل خواهد پیوست. با مرگ هزاران نفر،یک ملت نخواهد
مرد،اما با مرگ زبان،ریشه حیات ملی خشکیده شیرازه ملت از هم خواهد
پاشید.اگر با چشمانی تیز بین،به تماشای سر گذشت و تاریخ خلقهای گذشته
بنگریم،متوجه ملتهای بزرگ خواهیم شد که از تمام ابعاد فرهنگی،سیاسی،اجتماعی
به بالندگی رسیده حماسه آفریده وبه تکامل رسیده اند،اما در اثر چرخش
روزگار و تنها به دلیل از بین رفتن زبان،خود نیز از میان رفته تنها در
صفحاتی از تاریخ کهن،نامی از آنها باقی مانده است.بنابراین بقای زبان،ضامن
بقای ملت است.
پس به جرأت می توان گفت زبان برای یک ملت ازهر دژی مستحکم تر است،چون قله را می توان گشود،اما دژزبان تخسیر ناپذیر است."
یکی از مهمترین ویژگیهای هر زبان آن است که می توان با استناد
به"ادب،فرهنگ و زبان ملی" ریشه تاریخی هر ملت را در خاستگاه جغرافیایی آن
شناخت و به صدور شناسنامه آن ملت مبادرت نمود.
با شناسایی زبان کهن ساکنان یک منتطقه،بررسی "فونتیک،دستور
زبان وکلمات مشترک"ومقایسه آن با زبان ملل همسایه،می توان به تاریخ کهن یک
ملت دست یافت.
البته آکادمی های زبانشناسی کُردی برای بررسی بنیانهای
کردی،سرچشمه ها، سرآغاز،رشد،تکامل وبالندگی این زبان،باید علاوه بر آشنایی
کامل با زبان کُردی،دو کار مهم انجام دهند:
نخست: به تحقیق علمی در مورد خاستگاه و پیدایش ملت کُرد بپردازند
دوم: تاریخ پیدایش زبان کُردی،عوامل مؤثر بر آن،سیر تحول زبانی و مراحل تکاملی آن را بدقت بررسی کنند.
بهمین خاطر باید"ادبیات"و"فولکلور" کُردی را به بهترین وجه
ممکن تجزیه وتحلیل نمود.بعنوان مثال اگر بتوانیم روشن کنیم "ماد ها" به چه
زبانی سخن می گفتته اند و آن را با زبان کُردی امروز به مقایسه گذاریم تا
وجود اشتراک آنها بطور کامل تعیین شود. آن گاه می توان بگوییم"مادها اجداد
کُردها امروزی هستند"یعنی با استفاده از عامل زبان به ریشه های تاریخی ملت
کُرد دست یافته ایم.
متأسفانه شاهد هستیم که برخی از سیاستمداران کُرد،غیره
مسؤولانه ادعاهایی می کنند که بر خلاف هدف واقعی آنهاست در بسیاری موارد،با
کم اهمیت نشان دادن عامل زبان،تنها بر اهداف سیاسی خود تأکید می کنند،غافل
از آنکه زبان،خود عامل یکپارچگی است.آنها فراموش کرده اند هر ملتی با زبان
شناخته می شود.یک کُرد را از رو بدین نام می خوانند که از پدر ومادر کُرد
زاییده شده و زبان کُردی سخن می گوید. یک فرد را در اولین مرحله بواسطه
زبان ملی از عرب،ترک،روس،انگلیسی، و... متمایز می کنند، آنگاه به سایر
ویژگیهای ملی می پردازند. از نظرگاه مذهبی کُرد مسلمان را بر اساس ویژگیهای
زبانی از یک مسلمان عرب،ترک یا فارس تمییز می دهیم.از این رو گفته می شود
ملل اسلامی در کنار یکدیگر امت اسلامی را بوجود می آورند.
هچنین "کشاورز، کارگر، بورژوا، سرمایه دار و..." هر ملت،دارای
یک زبان مشترک هستند.زبان،یک هویت ملی است. زبان تمام طبقات اجتماع،زبان
مشترک ملت با تمام تقسیم بندی های سیاسی،اجتماعی و فرهنگی آن است.هرگز
شنیده نشده است کسی یا گروهی از اصطلاح "زبان کُردی طبقه کشاورز" یا "طبقه
سرمایه دار" استفاده کند. بنا براین خصائل ملی هرگز در قالب تنگ طبقاتی
نخواهد گنجید و زبان نیز بدلیل ویژگی ملی آن، خصوصیت مشترک تمام گروههای
اجتماعی و فراتر از حصارهای اجتماعی،سیاسی،اقتصادی است.
هر ملتی که نسبت به پاسداری از زبان خود، بی اعتنا بماند و در
جهت اعتلای فرهنگ ملی کوشش نکند، رفته رفته رو به تباهی رفته و در نهایت
زوال پیدا میکند ."ملتی که حافظ زبان ملی خود باشد،اسیری را که کلید
بازداشتگاه در جیب خود اوست و هر زمان بخواهد بوسیلۀ این کلید در
بازداشتگاه را گشوده خود را رها می کند. ملت بی فرهنگ و زبان نیز چون اسیری
است که کلید رهایی او در دستان دشمنانش است،بنابراین در برابر دشمنان
زانوزده بتدریج ذوب می شود. از این رو یک ملت از میان نخواهد رفت،مگر آنکه
زبان آن رو به نابودی رود." برای ملت کُرد که تحت سلطه ترکها وعربها و...می
باشد خود شبیه سازی و فراموش کردن زبان مادری،بمعنای مرگ ملی خواهد بود.
بسیاری از ملتهای مستقل،در شرایط سلطه ذوب شده اند. فینقی های سوریه
ولبنان، قبطیان مصر، سیاهان سودان و بسیاری ازملل آفریقا، بربرها در
الجزایر و مراکش،ایرانیان مداین و هزاران خانوار کُرد در عراق که با از دست
دادن هویت خود از اعراب،عربتر شدند مثالهای روشنی از ملل هویت باخته و ذوب
شده در ملیت گروه حاکم هستند.مثال دیگری از این دست،کشور"مغرب"است.این
کشور عربی با ساکنان بومی،بزودی در اعراب ذوب شد.دلیل آن نیز چیزی نبود جز
هویت باختن ساکنان بومی در برابر موج تعریبی که در نهایت به عربی
شدن"مغرب"انجامید.در نقطه مقابل این موضوع،سرزمین اسپانیا مظهر صیانت از
زبان ملی و به تبع، هویت ملی بود."اندلس" بیش از هفت قرن، بعنوان بخشی از
امپراتوری اسلامی،زیر نفوذ همه جانبه اعراب قرار داشت و ساکنان آن نیز به
عربی به سخن می گفتند . اما اهالی"اندلس" زبان عربی را با کراه پذیرفته
بودند وزبان ملی آنها در خانه و اجتماعات محلی، زبان مادری خودشان بود.
اینان هیچگاه به سلطه زبان عربی گردن ننهادند و از همینجا بود که بمحض
بیرون رانده شدن اعراب از اسپانیا،تمدن عربی نیز از آن دیار رخت بربست.مثال
دیگری از سیاست های گروه سلطه در تحمیل زبان،به حاکمیت بریتانیا بر هنگ
کنگ باز میگردد. سلطۀ این کشور بر بندر هنگ کنگ در سال1841آغاز میشود. از
روز ورود انگلیسیها به هنگ کنگ،سیاست تحمیل زبان انگلیسی به ساکنان با
تدریس اجباری این زبان در مدارس،آموزشگاهها و مراکز آموزش عالی آغاز شد.
زبن کواونیالیسم بر بریتانیا باآرامی وارد زندگی اهالی هنگ کنگ شد و بتدریج
در تمامی لایه های اجتماعی این بندر نفوذ کرد. این تأسیر،چنان ژرف بود که
زبان چینی-زبان ساکنان بومی هنگ کنگ – در خطر زوال قرار گرفت و تنها پابان
سلطۀ 156سالۀ بریتانیا و سلطه مجدد جمهوری خلق چین بر این بندر بود که مانع
از ذوب زبان چینی در هنگ کنگ شد.
هر ملتی که پاسدار زبان وادبیات ملی خود باشد،ملتی زنده محسوب
می شود.ملت زنده نیز حتی در صورت فقدان آزادی و گرفتاری در بند اسارت،از
خطر نابودی رسته است.برای ملتی چون ملت کُرد،پاسداری از زبان، پاکسازی زبان
ملی،جمع آوری لغات و اصطلاحات و آموزش زبان کُردی،تنها وسیله زنده نگاه
داشتن ملت کُرد است نباید فراموش کرد که یک ملت تنها با زبان ملی زنده
خواهد ماند...
به جرأت می توان گفت هر ملت دیگری در تاریخ،اگربه سرنوشت
کُردها دچار می شد،شاید اینهمه زحمت مقاومت در برابر تحلیل و ذوب زبان و
ملت بخود نمی داد و اکنون حاکمیت زبانهای دیکر را که با ابزار
دولت،سیاست،دین واقتصاد مسلح هستند بر خورد می پذیرفت،اگر چه فراموش نباید
کرد کُردها بتدریج دشتها را برای بیگانگان خالی کرده وبه کوهها روی
آوردهاند.بگونه ای که امروزه کوه ها به جهت موقعیت طبیعی در دفاع از هویت
کُردها بصورت سمبل کُرد در آمده اند"مینورسکی" می گوید:"کُرد وکوه جدای
ناپذیرند."...
عوامل موثر بر بقای زبان
1-ملی گرایی 2-دین 3-دولت 4-عامل جغرافیا 5-بازار مشترک اقتصادی 6-تکنولوژی ودانش
لهم وێبلاگه وهرگیراوه:
http://hataw-mari1.blogfa.com
No comments:
Post a Comment